اندکی صبر سحر نزدیک است

ساخت وبلاگ
روزها یکی پس از دیگری به دنبال هم می‌یان و می‌رن و زندگی با تمام بیم‌ها و امیدها و خوشی‌ها و سختی‌هاش می‌گذرند. کمتر از یک ماه پیش فصل تابستان به پایان رسید. تابستانی که سختی‌های خاصی رو در خودش داشت. ماه رمضانی که امسال برام سختی‌های غریبی داشت. دویدن‌های در اوج گرما با پوشش تیره‌رنگ و با زبون روزه به دنبال تعلیم و کسب روزی، اونقدر که گاهی از شدت خستگی و کمبود خواب و عطش زیاد، وقتی به ایستگاه سین می‌رسیدم و نگاهی به ساعت بزرگ ایستگاه می‌کردم و می‌فهمیدم هنوز چند دقیقه‌ای وقت دارم، بی‌درنگ بر روی صندلی‌های ایستگاه چند دقیقه‌ای چرت می‌زدم، ب اندکی صبر سحر نزدیک است...
ما را در سایت اندکی صبر سحر نزدیک است دنبال می کنید

برچسب : این روزهای من,این روزهای من داریوش,این روزهای من در کانادا,اين روزهاي من,دنیای این روزهای من,ماجراهای این روزهای من,حال این روزهای من,دنیای این روزهای من داریوش,دنیای این روزای من در کانادا,دنياي اين روزهاي من, نویسنده : forerunnera بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 11:04

روزها به دنبال هم میان و میرن و کم کم مدت اقامتم در ایران به آخرش نزدیک میشه. دوست دارم سرعت کارهام بره بالا، ولی نمی‌دونم چطوری بجنبم. روزهای گرم تابستون و روزه‌های ماه مبارک هم مزید بر علت بی حوصلگی و کم بودن بازدهی کارها. دیروز همش چند ساعت رفتم از خونه بیرون، ولی به خاطر خستگی و تشنگی زیاد، همۀ روزم به استراحت گذشت و تقریباً هیچ تُکی به پایان نامه و زبان عجوزه‌ای (به قول میم بزرگه) نزدم. کم کم جناب دکتر میم هم از سفر پا.ر.یس برمی‌گرده و باید برم زیارت! اون وقته که ممکنه بگه این همه مدت فقط کارت همینقدر جلو رفته؟! این وسط حس عذاب وجدان هم بدجوری میفته اندکی صبر سحر نزدیک است...
ما را در سایت اندکی صبر سحر نزدیک است دنبال می کنید

برچسب : این روزهای من,این روزهای من داریوش,این روزهای من در کانادا,اين روزهاي من,دنیای این روزهای من,ماجراهای این روزهای من,حال این روزهای من,دنیای این روزهای من داریوش,دنیای این روزای من در کانادا,دنياي اين روزهاي من, نویسنده : forerunnera بازدید : 127 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 11:03

چند روز دیگه یه سمینار نسبتاً مفصل به زبان فرانسه برای هم دوره‌ای هام باید بدم. اما پیغامای چند شب پیشت تو دنیای مجازی تلگرام، فکر و ذهنم رو زیاد به خودش مشغول کرده و تمرکز برای مطالعه ندارم. ای کاش یه وقت دیگه پیدام کرده بودی صالحه... دقیقاً 15 سال از اون روزا میگذره... 15 سال... الآن تو یه دختر ناز و با نمک یه ساله داری و من این ور دنیا مشغول تحقیق و مطالعه‌ام.   و عطیه؟... می‌دونم که عطیه هم حتماً مشغول کاره ولی از پارسال که براش پیغام تبریک تولد فرستادم، ازش بی‌خبرم. نمی‌دونم تو این یه سال، اتفاق جدیدی تو زندگیش افتاده یا نه. به هر حال چند هفتۀ دیگه تولدشه اندکی صبر سحر نزدیک است...
ما را در سایت اندکی صبر سحر نزدیک است دنبال می کنید

برچسب : صالحه,صالحه بالانجليزي,صالحه الحميه,صالحه احبك,صالحة ازهري محمد علي,صالحه بالانقلش,صالحه حامديه مجرور,صالحه العسل,صالحه فايزيه,صالحه يا صلوح, نویسنده : forerunnera بازدید : 176 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 11:03

دو هفتۀ پیش این موقع، چقدر ناآروم و پریشان خاطر بودم. هفتۀ پیش این موقع چقدر حالم گرفته بود و حس تنهایی اومده بود سراغم. امشب اما چقدر خوشحال و سرشار از ذوق و آرامش هستم. دو هفتۀ پیش مشغول تمیز کردن استودیوی قبلی و جمع‌آوری و بسته‌بندی وسایلم برای اساس‌کشی به جایی بودم که اصلاً نمی‌دونستم داخلش چه شکلیه. چقدر روزهای سختی رو می‌گذروندم. هفتۀ پیش طبق قراری که از قبل با دوستم نون گذاشته بودیم، می‌خواستیم تعطیلی آخر هفته رو بریم یکی – دو تا از موزه‌های معروف پار.یس رو ببینیم. که دقیقاً شب قبلش که می‌خواستم قرار رو باهاش ثابت کنم، نون زد زیر همه چی و گف اندکی صبر سحر نزدیک است...
ما را در سایت اندکی صبر سحر نزدیک است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : forerunnera بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 11:02

"Je suis fatigué patron, fatigué de devoir courir les routes et d’être seul comme un moineau sous la pluie... Fatigué d’avoir jamais un ami pour parler, pour me dire où on va, d’où on vient et pourquoi... Mais surtout je suis fatigué de voir les hommes se battre les uns contre les autres, je suis fatigué de toute la peine et la souffrance que je sens dans le monde... "La Ligne Verte این نیز بگذرد. مثل همۀ گذشته ها. خدایا... شکرت... اندکی صبر سحر نزدیک است...
ما را در سایت اندکی صبر سحر نزدیک است دنبال می کنید

برچسب : این روزهای من,این روزهای من داریوش,این روزهای من در کانادا,اين روزهاي من,دنیای این روزهای من,ماجراهای این روزهای من,حال این روزهای من,دنیای این روزهای من داریوش,دنیای این روزای من در کانادا,دنياي اين روزهاي من, نویسنده : forerunnera بازدید : 119 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 11:01

حدود سه هفتۀ دیگه قراره برگردم به همون دیاری که یه زمانی همۀ آرزوم بود بتونم مدتی توش زندگی کنم. امشب حسین هم بعد سه هفته برگشت به دیار خودش اون ور کرۀ زمین و به قول خانواده، کم کم خونه خلوت میشه. وقتی یاد رفتن خودم می‌افتم، دلم می‌گیره. شاید چون دیگه پار.یس اون جذابیت اولیه رو برام نداره و دیگه اون ذوق و شوق دفعۀ اول که هیجان و استرسی هم همراهش بود تا حدودی از بین رفته. والدین گرام به همراه الف رفتند فرودگاه تا حسین رو برسونند. من هم با میم بزرگه و میم کوچیکه موندم خونه. دیدم فرصت خوبیه تا یه دل سیر با گوشی جدیدم که دوربین خوبی داره، ازشون فیلمبرداری کنم اندکی صبر سحر نزدیک است...
ما را در سایت اندکی صبر سحر نزدیک است دنبال می کنید

برچسب : این روزهای من,این روزهای من داریوش,این روزهای من در کانادا,اين روزهاي من,دنیای این روزهای من,ماجراهای این روزهای من,حال این روزهای من,دنیای این روزهای من داریوش,دنیای این روزای من در کانادا,دنياي اين روزهاي من, نویسنده : forerunnera بازدید : 147 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 11:01